313 یار منتظر
19:4
50
خالی نبودن زمین از حجت خداوند متعال

خالی نبودن زمین از حجت خداوند متعال

ازدی می گوید:
« من مشغول طواف خانه خدا بودم. شش دور رفتم و قصد داشتم دور هفتم را شروع کنم که ناگاه چشمم به حلقه ای از مردم افتاد که در طرف راست کعبه بودند! جوانی خوشرو و خوشبو با مهابت تمام نزد ایشان ایستاده و صحبت می فرمود؛ به طوری که بهتر از سخن او و دلنشین تر از گفتارش نشنیده بودم.
نزدیک رفتم که با او صحبت کنم؛ اما ازدحام جمعیت مانع از نزدیک شدن به او گردید.
از مردی پرسیدم: این جوان کیست؟
گفت: پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله است، که سالی یک بار برای دوستان خصوصی خود ظاهر می شود و برای آنها حدیث می فرماید.

وقتی این مطلب را شنیدم، خود را به او رسانده و عرض کردم: مولا جان، من برای هدایت به خدمت شما آمده ام و می خواهم مرا راهنمایی کنید.

تا این گفته را شنیدند، دست بردند و از سنگریزه های مسجد برداشتند و به من دادند. وقتی به آن نگاه کردم، دیدم تکه طلایی است. بعد از آن که این موضوع عجیب را مشاهده کردم، به راه افتادم. ناگاه دیدم آن بزرگوار پشت سر من آمدند و به من فرمودند:
« حجت بر تو ثابت شد و حق برایت ظاهر گردید و کوری از چشم تو رفت. آیا مر ا نشناختی؟ »
عرض کردم: نه، نشناختم.
فرمودند:
« منم مهدی. منم قائم زمان. منم آن که زمین را پر از عدل و داد می کنم، همان طوری که از ظلم و ستم پر شده باشد؛ به راستی که زمین از حجت خالی نخواهد بود و خدای تعالی مردم را در حیرت و سرگردانی رها نمی کند.

بعد هم فرمودند: آنچه را که دیدی نزد تو امانت است؛ آن را برای برادران مؤمنت نقل کن. »

 

 

آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم

دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم

آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد

جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم

می آیی و با دستهایت پاک خواهی کرد

اشکی که روی گونه مان پیداست ، می دانم

برگشتنت در قلب های مرده مردم

همرنگ طوفانی ترین دریاست ، می دانم

جای سرانگشتان پر نورت در این ظلمت

مانند رد باد بر شنهاست ، می دانم

در باور کوتاه این مردم نمی گنجد

وقتی بیایی اول دعواست ، می دانم

ای کاش برگردی که بعد از این همه دوری

یک بار حس بودنت زیباست ، می دانم

آقا اگر تو برنمی گردی دلیل آن

در چشمهای پر گناه ماست ، می دانم

کی باز میگردی ، برایم بودن با تو

زیباترین آرامش دنیاست ، می دانم

تو باز می گردی اگر امروز نه ، فردا

از آتشی که در دلم پیداست ، می دانم

 

دوستان همسنگر

جمعه آخر سال شد و مولا نیومدن و تقویم سال ۹۱ هم ورق خورد و به پایان رسید

آخرین جمعه سال آمده است اما تو

غم هجران تو یک سال دگر پیرم کرد

 

بیایید عصر این جمعه ی آخر سال همگی خدا رو به مظلومیت امام حسین(ع) و دل غمدیده حضرت زینب کبری(س) قسم بدیم تا سال آینده ، سال فرج مولامون صاحب العصر(عج) باشه

 

آخرین جمعه سال است بیا آقاجان

حالمان رو به زوال است بیا آقاجان

من غزلهای به یاد تو فراوان دارم

که پر از درد و ملال است بیا آقاجان

 

به امید ظهور منجی عالم بشریت



نظرات شما عزیزان:

behy
ساعت19:29---7 خرداد 1392
هرچیزی و که بیشتر از همه میخوای 3بار تکرارکن ،بعد نوشته زیر و بخون :

بسم الله الرحمن الرحیم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم

آمین

این پیام رو به 9 نفر بفرست ، آرزوت برآورده میشه ، باور نمیکردم ولی ولی واقعا

برآورده میشه

پاک کنی یا نفرستی ..... ممکنه آرزوت برآورده نشه

الان ساعت و نگاه کن ، دقیقا 9 دقیقه بعد یه اتفاقی میافته که خوشحالت میکنه.

نو هم جزو همون 9 نفری هستی که من این پیامو برات می فرستم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->